آرامگاه فردوسي، يادماني است در توس در شمال مشهد در خاكجاي ابوالقاسم فردوسي. ساختمان كنوني آرامگاه در سال 1313 همزمان با آيينهاي هزاره فردوسي گشايش يافت.
مجموعه فرهنگي باغ آرامگاه فردوسي در ۲۰ كيلومتري شمال شرقي شهر مشهد، در مسيري منشعب از راه عمومي مشهد به كلات نادري، نزديك به شهر تاريخي طابران و بقعه تاريخي هارونيه قرار دارد. روستاي پاژ زادگاه فردوسي كه امروزه فاز ناميده ميشود در ۲۸ كيلومتري شرق آرامگاه فردوسي قرار دارد.
در حال حاضر سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري طرحهايي براي گسترش و بهسازي آرامگاه حكيم در دست اقدام دارد كه در همين زمينه زمينها و ساختمانهاي اطراف آرامگاه به تملك اين سازمان در ميآيند و هرگونه ساخت و ساز تازه در حريم آرامگاه كلا ممنوع ميباشد. با اين حال متاسفانه وزارت نيرو در سال ۱۳۸۶ با نصب دكلهاي بزرگ انتقال نيروي برق دورنماي آرامگاه فردوسي را مخدوش كرده كه موجب برانگيختن اعتراض عمومي گرديد.
چنانكه مشهور است، پيكر فردوسي را به گورستان راه ندادند و ناچار او را در باغ خودش درون شهر طابران توس، نزديك به دروازهٔ شرقي رزان به خاك سپردند. خاكجاي او زيارتگاه اهل دانش و معرفت بود و با آنكه بارها آن را با خاك يكسان كردند از نو ساخته ميشد. خبري نه چندان موثق ساختن اولين بنا بر گور ابوالقاسم فردوسي را به سپهدار توس در زمان فردوسي، يعني ارسلان جاذب سپهدار توس نسبت داده، كه ذكر او در ديباچه شاهنامه آمدهاست. صد سال پس از مرگ فردوسي در ۵۱۰ نظامي عروضي گور شاعر حماسه سراي ايران در باغي متعلق به خود شاعر زيارت كرد، و ششصد سال بعد هنگامي كه عبيد خان ازبك به تيشهٔ تعصب آن را ويران كرده بود قاضي نورالله شوشتري به شرف زيارت آن نايل آمد. بعدها در ۱۳۰۲ ه. ق كه ميرزا عبدالوهاب خان شيرازي نصيرالدوله (آصف الدوله) والي خراسان بود، به دستور آن مرد ادبدوست گورجاي فردوسي به قرائن و آثار و علائمي، در باغي درون طوس تعيين گرديد و بنايي آجري بر آن ساخته شد.
بعد از جنگ جهاني اول كه شور و احساسات ملي در ايران بالا گرفته بود، در مجامع و مطبوعات قدرشناسي از فردوسي و لزوم بناي شايستهاي بر سر خاك او مطرح گرديد. ملكالشعرا بهار كه طوس را زيارت كرده و تنها سكويي بي سقف و ديوار بهجاي بناي آصف الدوله يافته بود، در ۱۲۹۹ در هفتهنامهٔ نوبهار خود مقالهاي در لزوم بناي آرامگاه نوشت. پس از تأسيس انجمن آثار ملي در سال ۱۳۰۱، به همت محمد علي فروغي رئيس انجمن كوششهايي براي ساختمان آرامگاه آغاز شد. چون نيت اين بود كه آرامگاه شاعر بزرگ ملي به هزينهٔ مردم و نه از بودجهٔ دولت ساخته شود، در ۱۳۰۴ با نشر بيانيهاي از مردم خواستند كه اعاناتي براي اين منظور به حساب انجمن پرداخت نمايند.
در سال ۱۳۰۵ گروهي از طرف انجمن براي تعيين محل دقيق آرامگاه و تهيهٔ طرح آن از تهران به طوس رفتند. آندره گدار رئيس اداره باستان شناسي، مقبره را به شكل اهرام مصر طراحي كرده بود و ساخت اين طرح در مراحل اوليه پيش رفته بود ولي با مخالفت ذكاءالملك فروغي اين طرح تخريب شد تا به جاي آن مقبرهاي به سبك ايراني هخامنشي ساخته شود. طراحي اين مقبره بر عهده حسين لرزاده گذاشته شد. اشعار كتيبهها به خط استاد عماد الكتاب نوشته شده و سپس بر سنگهاي نما انتقال داده شده. ساختمان آرامگاه در سال ۱۳۱۱ آغاز و در مدت ۱۸ ماه به پايان رسيد و براي جشن هزاره فردوسي در سال ۱۳۱۳ آماده شد. براي تأمين كسري هزينه 160هزار برگ بليت
بختآزمايي ده ريالي چاپ و از طريق شعبههاي بانك ملي ايران توزيع شده بود.مساحت ساختمان ۹۴۵ متر بود و بهترين حجاران تصاويري از شاهنامه را بر ديوارهايش حك كردند. اما از آنجا كه در طراحي بنا محاسباتفني دقيق لازم به عمل نيامده بود، بويژه به سبب عدم محاسبهٔ مقاومت خاك و مصالح پي، ساختمان آرامگاه از همان سالهاي نخست شروع به جذب رطوبت
و نشست كرد. تعميرات و مراقبتهاي سيساله هم كارگر نيفتاد، و ناچار لزوم تجديد بناي آرامگاه مطرح شد. به دستور انجمن آثار ملي در سال ۱۳۴۳ بازسازي بنا با نظارت مهندس هوشنگ سيحون در سال ۱۳۴۷ به انجام رسيد.
بناي پيشين داراي نماي بيروني شبيه بناي فعلي بود، اما داخل آن كوچكتر و كمعمقتر و داراي دو ورودي كمعرض شرقي و غربي بود. بناي كنوني، كه سعي شده در ظاهر كاملا شبيه بناي پيشين باشد داراي نهصد متر سطح زيربنا، و ساخته شده از بتون و سنگ و كاشي است. بخش فوقاني بنا، كه در اجراي اوليه توپر بود اين بار ميانتهي ساخته شد. سقف داخلي آن هم با كاشيكاري معرق و متأثر از عناصر تزييني دورهٔ هخامنشي و عصر فردوسي روكاري شد. ديوارهاي آن هم تماماً با سنگهايي از منطقهٔ توس نماسازي شد. هيأت كلي بنا آرامگاه كوروش بزرگ در پاسارگاد را تداعي ميكند.
اينك باغ آرامگاه كه حدود شش هكتار مساحت، و يك موزه و كتابخانه دارد، سالانه بيش از يك ميليون زائر و شيفتهٔ فردوسي را ميپذيرد. با اين همه فضلاي اهل ادب ايران اين مجموعه را درخور شأن رفيع فردوسي نميدانند و در صدد توسعه و آبادي آنند.