مردم سوئيس آدم هاي بسيار با فرهنگي هستند. اكثرشون بسيار خوش برخورد و منطقي به شمار مياند. خوشبختانه شما تو اين كشور معمولا مشكل زبان نداريد و با اينكه 3 زبان رسمي دارند. معمولا اكثر افراد انگليسي هم صحبت مي كنند. براي ساير مردم جهان نيز احترام خاصي قائلند و كلا آدم هاي بلند منشي به حساب مي ياند. البته شرايط مهاجرت در اونجا خيلي ساده نيست و براي كار كردن علاوه بر مجوز دولتي بايد مجوز استان محل اقامت رو هم گرفت كه اون نسبتا كار سختي به حساب مي ياد. مردم اونجا به معناي واقعي دموكراسي رو اجرا مي كنند و حتي براي اقليت ها هم حق داشتن امكانات مناسب رو قائلند. به نظر تنها جايي در دنيا هستند كه طومار درست مي كنند تا دولت ماليات ها رو افزايش بده، زيرا اعتقاد دارند پرداخت ماليات بيشتر به معناي ارائه سطح رفاه بالاتر از سوي دولت هستش.
يكشنبه هفته دوم باز فرصتي دست داد تا اين بار برنامه سفر رو براي يكي از مشهورترين و ديدني ترين شهرهاي اروپا تنظيم كنيم. اين بار ژنو مقصد نهايي بود. شهري كه علاوه بر شهرت گراني، مقر اصلي بسياري از سازمان هاي بين المللي نظير سازمان ملل است.
از فريبورگ با پرداخت 42 فرانك در مسير 1.15 ساعته ژنو افتاديم و اين بار نيز 3 تا از دوستان خارجي ام رو كنارم داشتم. راستش وصف ژنو رو زياد شنيده بودم. موقعيت شهر ژنو در مغرب سوئيس مانند موقعيت بال است در شمال غرب آن كشور، اين شهر دروازه ورودي سوئيس به فرانسه است و رود رن آن را به دو بخش تقسيم كرده است. ژنو يكي از مراكز مهم صنعتي و يكي از شهرهاي ديدني سوئيس است. اسكله هاي پوشيده از گل كنار درياچه ژنو ورود انسان را به شهر خوش آمد مي گويند. مهمانخانه هاي بزرگ، كافه هاي كنار پياده رو، مغازه هاي رنگ و وارنگ، آدم رو به ماندن هر چه بيشتر در اين شهر دلربا تشويق مي كنند. . درياچه معروف اين شهر از يكطرف با لوزان همسايه است و از طرف ديگه به فرانسه راه داره. اين درياچه يكي از تفريگاههاي اصلي پولدارهاي جهان و خصوصا اعراب هستش و برخلاف ساير شهرهاي سوئيس، نشانه هاي مسلمانان و البته فروشگاهها و رستوران هاي حلال زيادي هم تو اين شهر گرون وجود داره.
در مسير راه با قطار از شهر زيباي لوزان عبور مي كرديم و چشم انداز درياچه و چمنزار و چراگاههاي مملو از گله رو فقط مي شه با نقاشي هاي زيباي تخيلي وصف كرد. در طول مسير فرصتي دست داد تا با دوستان كتابچه راهنماي توريستي ژنو رو كه قبلا از فريبورگ تهيه كرده بودم(رايگان) مرور كنم. با بچه ها سعي كرديم جاهاي اصلي ديدني شهر رو پيدا كنيم و بعد خط سير رفت و برگشت را از ايستگاه شناسايي كنيم تا بتوانيم در يك فرصت 6 يا 7 ساعته بيشترين بهره رو از تماشاي اين شهر زيبا ببريم.
در بدو ورود به ايستگاه ژنو به تحرك اين شهر نه چندان بزرگ پي مي بريم و جالب آنكه در ايستگاه قطار دروازه اي به ايستگاه قطار فرانسه وجود دارد كه از آن طريق مي توان به فرانسه رفت. از داخل شهر رود رون عبور كرده و به درياچه زيباي ژنو كه لمان نام دارد مي ريزد.
پس از خروج از ايستگاه، در نزديكي ايستگاه كليساي زيبايي بود كه اولين مقصد مارا تشكيل داد. البته چون روز يكشنبه بود و كليسا پر بود از مردم، عملا نشد كه زياد به گردش در آن بپردازيم. با عبور از خيابان به سمت پل رودخانه راه افتاديم. در اينجا بود كه تابلوي هواپيمايي هما توجهم را جلب كرد. دفتر هما در ژنو كه قدمت زيادي هم دارد در مكاني مناسب قرار دارد. با رسيدن به كنار رودخانه زيبايي شهر بيشتر مشهود مي شود. گلكاري هاي اطراف رودخانه و چشم انداز دور درياچه در نوع خود بسيار زيباست. به خصوص ساعت زيباي ژنو !
خيابان ري باس شهرت جهاني دارد و انواع ساعت هاي مشهور سوئيسي از 50 تا 100000 فرانك را مي توان آنجا پيدا كرد. خلاصه با گذر از رودخانه به كليساي بزرگ و مشهور شهر رسيديم كه محوطه آن مملو از توريست هاي خارجي بود. در آنجا جواني كه گدايي مي كرد با التماس و زاري بسيار درخواست پول داشت و ادعا مي نمود كه گشنه است. از قرار رومانيايي بود و مهاجر غير قانوني. در هر حال به جهت انجام مراسم بازهم نشد كه اين كليساي قديم قرون وسطايي با نام نتردام را بازديد كنيم و نهايتا به محوطه كناري كليسا رفتيم. فضايي سرپوشيده كه با نقاشي هاي زيبا و گذاشتن چندين توپ جنگي تزئين شده بود.
داشتن نقشه كمك مي كند كه مسير را راحتر بيابيم اين بود كه با ادامه مسير به ميداني كه ساختمان هاي بسيار زيبايي با نام ويكتوريال هال و موزه رسيديم. در يكطرف آن نيز پارك بزرگي بود كه با امكانات جلب توريست نظير شطرنج هاي مقياس انساني و برخي نقش و نگارها تزئين شده بود.
در ادامه با ديدن برخي اماكن زيبا در مسير بازگشت، ساعت زيباي ژنو كه با گلكاري تزئين شده بود را بازديد نموديم و در آنجا بود كه با تبليغ بادجه هاي كنار رودخانه با پرداخت 13 فرانك امكان تجربه سفر دريايي با كشتي تفريحي كوچك به مدت نيم ساعت در داخل درياچه زيباي ژنو را يافتيم. در طول اين مسير كه البته قايق مملو از توريست بود، چشم انداز قشنگ ساحل و بناهاي آن را داشتيم كه البته بلندگوي كشتي با چند زبان مختلف به شرح اين اماكن مي پرداخت. فواره زيباي ژنو كه Water Fountain نام دارد از ديگر جاهاي ديدني ژنو است كه تماشاي آن خالي از لطف نيست.
بعد از كشتي تفريحي نوبت به آخرين جايي رسيد كه برنامه بازديد آن را داشتيم و آن ساختمان سازمان ملل بود. اما راستش پس از كمي قدم زدن در پارك ساحلي كنار درياچه ديگه رمقي براي پياده روي نداشتيم. اين شد كه پس از پرسجو متوجه شديم كه بايد با اتوبوس يا تراموا ادامه مسير دهيم. در نتيجه پرسان پرسان ايستگاه اتوبوس را جستيم. اما حالا مشكل خريد بليط از دستگاههي را داشتيم كه فرانسوي نوشته شده بود. راستش چاره اي نبود از مرد ميان سالي پرسيديم كه چه بايد كرد. او كه انگليسي نمي دانست اول متوجه منظورمان نشد اما نهايتا زبان بين المللي اشاره بازهم بكار اومد و او با نشان دادن سكه به ما حالي كرد كه بايد 2 فرانك براي هر نفر به دستگاه بياندازيم. با خريد بليط كه بازهم فقط يكساعت اعتبار داشت سوار بر اتوبوس شده و حدود 20 دقيق بعد در ايستگاه آخر به مقصد رسيديم.
جلوي محوطه سازمان ملل كه پرچم همه كشورها را آويزان كرده بودند، صندلي غول پيكري وجود داشت كه يك پايه آن شكسته بود. در واقع پايه شكسته مفهوم مين هايي رو داشت كه هرساله هزاران نفر رو در سراسر جهان معلول مي كنه! محوطه زيباي آنجا حس صرف وقت بيشتري را داشت اما راستش هم خسته شده بوديم و هم آنكه زورمان مي آمد دوباره براي برگشت 2 فرانك پول بديم بنابراين با بچه ها قرار گزاشتيم كه ظرف 20 دقيقه بازديد رو تموم كنيم و با همين بليط ها دوباره برگرديم.
در مسير برگشت در ايستگاه قطار اين فكر به سرمان زد كه بين راه سري هم به لوزان بزنيم اما بعد وقتي فهميديم قيمت بليط جدا گرانتر از قيمت بليط يكسره است و از طرفي ديگر غروب شده بود و ديگر نايي براي حركت نداشتيم، بازديد از لوزان را به روز ديگري موكول كرديم.
ادامه دارد ... .
اينم لينك پي دي اف متن كامل با عكس ها :
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http://sheida59.persiangig.com/document/Geneva.pdf