كندلوس بهشت پنهان
كندلوس بهشت پنهاني كه انسان را مبهوت سرزمينش مي كند . طبيعتي زيبا و مبهور كننده...
در مسير جاده چالوس وقتي ۷ كيلومتر از مرزن آباد دور شديد به سمت جاده كجور ميرويد و بعد از ۴۲ كيلومتر به روستاي زيباي كندلوس مي رسيد .
كندلوس تا بيست سي سال پيش نامي نداشت. روستاي ميخساز، همسايه آن، به عنوان ييلاقي خوش آب و هوا شهرت اندكي د اشت، اما كندلوس نه. شهرت امروزي كندلوس مديون تلاش هاي علي اصغر جهانگيري، از زادگان و پروردگان اين روستاي خوش آب و هواست كه با اقدامات او از امكاناتي برخوردار شده كه شهرهاي مجاور آن ندارند.
در جادۀ چالوس، برخلاف ديگر روستاها كه به كمتر نشانه و نامي دارند، چندين تابلو مسافران را به سوي كندلوس مي خواند. در جاده كوهستاني كجور هم كه وارد مي شويم تابلوهاي متعددي از مسافران مي خواهد كه از موزه كندلوس ديدن كنند.
در كندلوس اما اين تنها موزه نيست كه ديدني است. امكاناتي كه براي اقامت در كندلوس مهيا شده شايد مهمترباشد. مهمانكده كندلوس اتاق دو تخته و سه تخته و پنج تخته در اختيار مسافران مي گذارد، به قيمت شبي ۷۰ و ۹۰ و ۱۲۰ هزار تومان. يعني به قيمت يك هتل خوب.
علاوه براين رستوراني دارد كه مانند آن را مطمئنا در هيچ روستايي نمي توان يافت. موزه محوطه اي دارد كه به هيأت يك پارك زيبا تزئين شده و مسافران مي توانند ساعتها در هواي خنك و خوش نسيم كندلوس، زير سايه درختان گردو، بر نيمكت ها يا پله هاي سنگي پارك بنشينند و بياسايند. فروشگاهي وجود دارد كه در آن انواع صنايع دستي ناحيه و داروهاي گياهي عرضه مي شود.
ورزشگاهي دارد كه در آن لابد ورزش هاي محلي مي كنند. حتي سرويس هاي بهداشتي پاك و پاكيزه كه در شهرها و جاده هاي ايران غنيمت است از مزاياي اين محل تفريحي به شمار مي رود. بنابراين همه چيز در كندلوس آماده است تا مسافران يك دو شبي در آن هواي ييلاقي در يك فضاي چهار ستاره پر گل و ريحان بياسايند. اين چيزها امكاني نيست كه در روستاهاي ايران يافت شود. در شهرها هم به ندرت يافت مي شود.
فروشگاه كندلوس از آن جهت صنايع دستي و داروهاي گياهي را توامان عرضه مي كند كه مهندس جهانگيري در كنار مجتمع فرهنگي تفريحي كندلوس، يك مجتمع كشاورزي ايجاد كرده است كه گياهان دارويي پرورش مي دهد. اين مجتمع هم يك بنگاه اقتصادي است كه كار براي مردم ناحيه توليد مي كند و هم گياهان دارويي ناحيه را به تمام ايرانيان معرفي مي كند. قبلا اين گياهان دارويي در كلارآباد هم توليد مي شد اما امروزه گويا فقط منحصر به كندلوس شده است. فروشگاه داروهاي گياهي كندلوس در تهران هم شعبه بزرگي دارد و مسافران تهراني كم و بيش با اين گياهان با نام كندلوس آشنايي دارند.
موزه مردم شناسي كندلوس هم در جاي خود ديدني است. اين موزه از يك بناي دو طبقه تشكيل شده كه ديواره هاي بيروني آن سنگي است و از داخل چوبي. داخل ويترين ها اشياء باستاني در كنار اشياء تاريخي و امروزي به نمايش گذاشته شده است. اشياء باستاني آن عبارت از سفالينه هائي است كه احتمالا در ناحيه كشف شده و متعلق به دو هزار سال پيش است. متاسفانه توضيحات مربوط به اشياء باستاني چندان روشن نيست.
گاهي توضيحي ندارد و گاه توضيح نارساست و معلوم نمي كند كه اين اشياء در كجا و در چه زماني كشف شده اند. برخلاف اشياء باستاني، اشياء تاريخي و امروزي طبعا وضع روشن تري دارند. پاره اي چيزها هم مانند تلويزيون قديمي و تلفن و قاشق و چمچه و ملاقه هاي چوبي يا نمدها و نقاشي هاي قهوه خانه اي توضيح چنداني لازم ندارند.
براي من شخصا عكس هايي كه به ديوارها آويخته بود جذاب تر بود. بعضي عكس ها به روستائيان و برخي عكس ها به دورۀ قاجار تعلق دارند. حتي يك عكس آقاي هاشمي رفسنجاني و يك عكس از آقاي عطاء الله مهاجراني زماني كه سمت مهمي داشتند و از كندلوس ديدن كرده اند، جذاب است.
مهندس جهانگيري به خاطر عشق و علاقه به زادگاهش، سرمايه هنگفتي در اين روستاي دورافتاده هزينه كرده است. همين امروز هم بي ترديد نگهداري موزه و مهمانكده و فروشگاه و محوطه زيباي آن آسان نيست. حتما هزينه هايش چندين برابر درآمد آن است. لطفا نگوييد خب پول داشته براي زادگاهش خرج كرده است. خيلي ها پول دارند، همت مي خواهد. به قول سعدي براي نهادن چه سنگ و چه زر.