تاريخ اجرا: ۱۳ و ۱۴ مردادماه ۹۰
هميشه اين لحظات نيسان سواري در حالي كه دماوند با شكوه جلوي چشمام باشه رو دوست داشتم...
براي صعود جبهه شمال شرقي دماوند ۲ مسير معروف وجود دارد كه مبدأ حركت يكي از آن ها روستاي گزنه و ديگري روستاي ناندل مي باشد كه از پناهگاه تخت فريدون به بعد اين دو مسير يكي مي شود.
صعود به جبهه شمال شرقي دماوند از روستاي گزنه بسيار طولاني مي باشد...
نماي روستاي گزنه از پناهگاه تخت فريدون قله دماوند
صعود ما از طريق روستاي ناندل انجام شد...
دودكش دماوند!
مسير دسترسي به روستاي ناندل را در گزارش صعود جبهه شمالي دماوند مي توانيد بخوانيد و ببيند.
بازي رنگ ها در آسمان بي نظير دماوند
صبح كه از خواب بيدار شديم و دماوند رخ خود را به ما نمايان كرد، هر كدام براي لحظاتي به زيباي سرسپيد ايران زمين خيره شديم...
بعد كه به خود آمدم كمي نگران شدم! دماوند سرسپيدتر از هميشه بود... به نظر مي آيد صعود دشواري در پيش داشته باشيم...
آسمان نقره گون دماوند...
از ناندل با حدود ۴۵دقيقه نيسان سواري و ۴۰هزار تومان هزينه به گردنه سر يا همان گوسفندسرا مي رسيم كه نقطه شروع كوهنوردي ما به ارتفاع 2870متر مي باشد...
در طول مسير گردنه سر تا پناهگاه تخت فريدون كه حدود ۶ ساعت زمان نياز دارد، حداقل دو نقطه به برفچال هايي رسيديم كه آب زلالي داشت.
فريدون تخت يا همان تخت فريدون، دشت بازي است در پايين پناهگاهي با همين نام كه محل مناسبي براي كمپينگ و شب ماني مي باشد: هم آب (برفچال) دارد و هم از بادهاي روي يال پناهگاه محفوظ است؛ در عوض صبح و براي صعود به قله يك شيب سنگين يك ساعته را بايد اضافه برويد...
محمود تميمي و محمد والي نژاد
تخت فريدون و در پايين دست آن روستاي ناندل ديده مي شود...
پناهگاه تخت فريدون در ارتفاع 4388متري واقع شده و حدود ۲۰ نفر گنجايش دارد...
قله اي شبيه به آزادكوه در شمال روستاي ناندل ديده مي شود كه ما را بسيار به اشتباه انداخت!
غروب خورشيد از پناهگاه تخت فريدون در جبهه شمال شرقي دماوند...
در پناهگاه تخت فريدون گروهي از كوهنورداني كه از رشت آمده بودند در حال نوشتن يادگاري روي ديوار پناهگاه بودند... اين دوستان آنقدر با حرمت كوهستان بيگانه بودند كه وقتي پرويز شجاعي دوستانه ازشون خواست كه اين كار را نكنند به صورت گروهي در دفاع از كار خود برخواستند!!!
شروع حركت به سمت قله در زير آسمان پرستاره دماوند...
لحظه طلوع خورشيد از فراز كوهستان البرز...
امروز هوا عاليست! ابرهاي فراواني كه هرچقدر تلاش كردند نتوانستند بالاتر از اين بيايند...
از ديدن اين يادگاري خيلي تعجب كرديم! از مهابادي هاي دوستدار طبيعت و كوهستان بعيد بود...
دره يخار يكي از زيباترين مناظر طبيعي را پيش چشم شما به نمايش مي گذارد...
در مسير شمال شرقي دماوند وقتي به بام برفي و يخچال عروسك ها مي رسيد، براي عبور از يخچال ها بايد احتياط زيادي به خرج دهيد به خصوص زماني كه مسير يخ زده باشد...
در پايين دست دره يخار، زيباترين دره ها رو ميشه ديد...
ديدن نماي تپه گوگردي از جبهه شمال شرقي، نزديكي به بام ايران زمين را نويد مي دهد...
و خيلي زود كاسه قله را جلوي چشمانم ديدم...
امسال دماوند براي من حال و هواي ديگري داشت؛ دلم طاقت نياورد و چشم ها را هم بي نصيب نگذاشت... ناب ترين جاي ايران... پاك ترين نقطه زمين... عاري از همه زشتي ها و دو رويي ها... ميعادگاه همه عاشقان ايران زمين...
پرچم ايران بر بلندترين نقطه فلات ايران
دلم لرزيد... دماوند فقط يك كوه نيست... مي دونم كه اينجا بودن سعادت مي خواد... سپاس پروردگار اين همه عظمت رو...
نماي پانوراما از كاسه قله دماوند - ورودي جبهه غربي (بر روي عكس كليك كنيد)
به ياد همگي دوستاني كه دلشان با ما بود بر بام سرافراز ايران زمين اشك شوق ريختم و جاشون رو خالي كردم:
كاوه فرزانه، ياسر پورصدري، مرضيه بنكدار، مژگان يوسف پور، علي حسيني، فرزانه عابدنيا، مهدي ساقي، آرزو احمدزاده، احد فتاحي، مژگان حسني، ناصر ميزباني و ...
و چه لذتي داشت ديدن تلاش چند تن از كوهنوردان پيشكسوت وقتي كه داشتند كاسه قله دماوند را از زباله ها پاكيزه مي كردند... واي بر ما كوهنوردان كه به خود اجازه مي دهيم زباله هاي خود را بر پيكر دماوند بزرگ برجاي بگذاريم!
به پيشنهاد پرويز شجاعي عزيز، اين صعود را به نام آرزو ميرزايي (فعال عرصه محيط زيست و عكاس حيات وحش و طبيعت ايران زمين) برگزار كرديم...
آرزو، رفتن به مرز بي كرانه هاست...
آرزو، رقصا رقص گلي ست شكفته بر تارك قله ها...
آرزو مي شكافد خاك را، مي كارد دانه مهر را و در نسيم با دو كوه درخت مي آيد و مي رسد به مهر جان ها...
"كاوه فرزانه"
يكي از ناهنجاري هاي روي قله دماوند، عادتي ست كه از گذشته بوده و با زياد شدن تعداد كوهنوردان بيشتر به چشم مي آيد: يادگاري هاي فرهنگي جديد بر روي قله!
تنها هدف ما رساندن پيام به معتادي است كه هنوز در عذاب است... انجمن معتادان گمنام
ليلا، چه زيبا قراقروم و هيماليا تا ابد منظر تلاش يادآور نام و خاطرات شد. صعودت مبارك... از طرف همنوردان استان كرمان
دوستان عزيز در انجمن معتادان گمنام، خدا خيرتون بده... دست مريزاد... دست بچه هاي كرمان هم درد نكنه كه ياد همنوردشون رو گرامي داشتند.
يادها و پيام ها خوبه اما آيا ما حق داريم هر كدوم براي رساندن يك پيام و يا گراميداشت يك عزيز، گوشه اي از پيكر كوهستان را زخمي كنيم؟ فكرش رو بكنيد در همين دماوند هر سال ۱۰ تا گروه و انجمن يا فرد حقيقي بخواهد پيامي به ديگران بدهد... با اين وضعيت تا چند سال ديگه وقتي رو قله دماوند بريم ديگه سنگ هاي كهنسال دماوند را نخواهيم ديد و تن ديو سر سپيد زير ده ها تنديس و نوشته پنهان خواهد شد...
نماي پانوراما از قله دماوند -دره يخار در سمت چپ ديده مي شود (بر روي عكس كليك كنيد)
همنوردان عزيز در گروه هاي كوهنوردي عروج استان تهران، صنعت مس كرمان، پيشگام گرگان، بامدادان و... نيز متاسفانه يادگارهايي بر پيكر دماوند به جا گذاشته بودند.
صعود به قله دماوند از پناهگاه تخت فريدون براي يك تيم نسبتا آماده حدود ۵ تا ۶ ساعت زمان نياز دارد...
اين حاج آقا اينجا نشسته اند دارند تفكر مي كنند گويا!
روستاهاي ناندل، ميان ده و حاجي دلا از چپ به راست ديده مي شود...
اسب جوان و بازيگوشي كه تا پايين، ما را همراهي كرد...
همنوردان عزيزي كه در صعود دماوند شمال شرقي افتخار داشتم در كنارشون باشم:
حميد تجويديان، محمد شاكري، سمانه آسايي، محمد والي نژاد، شادي گنجي، علي رضا مختار، آرش نقافي، محمود تميمي، منيژه ناصري، ماهزاده نجار و پرويز شجاعي پارسا.
جبهه شمال شرقي دماوند:
ارتفاع گردنه سر 2870متر - شروع حركت
ارتفاع پناهگاه تخت فريدون 4388 متر
ارتفاع بام برفي 5057 متر
ارتفاع قله دماوند 5609 متر