ثبت خاطرات شما معرفی به دوستان

قله شاهوار،شاهرود،سمنان - محمد گائيني - 1388/01/16
شرح خاطره :

{ براي خواندن توضيحات عكس ها، نشانگر موس را روي عكس موردنظر نگه داريد. }

بر اساس تقويم گروه كوهنوردي البرز صعود به قله شاهوار اولين برنامه كوهنوردي چند روزه گروه در سال 1388 بود. اوايل هفته به تقويم سال جديد كه نگاه مي كردم ديدم تا 2 ماه آينده هيچ تعطيلي وجود نداره و بنابراين از برنامه چند روزه هم خبري نخواهد بود. از طرفي زمان صعود مصادف بود با سيزده فررودين يا همون سيزده بدر. مقدمه چيني براي خانواده و اعلام اين خبر كه امسال سيزده بدر در كنار آن ها نخواهم بود هم پروژه عظيمي بود! ظاهرا ديگر اعضاي گروه هم با چنين مشكلي مواجه بودند چرا كه تعداد افرادي كه اعلام آمادگي مي كردند هر روز كمتر مي شد! انصراف هاي پي در پي نشان دهنده شكست بچه ها در اين پروژه بزرگ و استراتژيك بود...!
اما تعدادي مصر بودند كه برنامه گروه به هر شكل ممكن بايد انجام شود. تعداد اين افراد نهايتا به 5 نفر رسيد كه ساعت 4 صبح روز چهارشنبه 12 فروردين 88 حركت خود را از قم شروع كردند.

هدف: قله شاهوار شاهرود از مسير روستاي تاش
ارتفاع قله: 3961 متر
وسيله نقليه: سواري پژو 405 (تشكر ويژه از آقاي خسروبيگي عزيز)
افراد شركت كننده: ياسر پورصدري، دكتر خسروبيگي، محمد نادعلي نسب، علي رضا امينيان و محمد گائيني
تعداد روزهاي اجرا: 2 روز  (1 روز سفر و بازديد از مناطق باستاني منطقه + 1 روز صعود قله)
سرپرست برنامه: محمد نادعلي نسب
گزارش و عكس: محمد گائيني

روز اول (حركت به سمت شاهرود و بازديد مناطق گردشگري منطقه):
در اجراي برنامه هاي كوهنوردي كه در مناطق دوردست نسبت به مبدأ حركت برگزار مي شوند، برنامه ريزي مناسب براي سفر يك اصل اساسي به شمار مي رود  چرا كه با شناسايي و يك زمان بندي خوب مي توان همزمان از جاذبه هاي طبيعي و تاريخ منطقه ديدن كرد؛ كاري كه به همت هم نوردان در اين برنامه به خوبي عملي شد.
ساعت 4  صبح چهارشنبه سه نفر از دوستان از قم حركت خود را شروع كردند. ساعت 6 دو نفر ديگر در سه راه افسريه تهران به تيم پيوستند و بدين ترتيب تمام نفرات بدون كوچكترين تأخيري در برنامه حضور پيدا كردند.

مسير ما از تهران به سمت شاهرود به ترتيب زير بود:
شريف آباد (صبحانه: كله پاچه!) – گرمسار (بنزين) – سمنان – شاهرود
ساعت 10:45 به شاهرود رسيديم. از يكي از چادرهاي راهنماي گردشگران نوروزي كاتالوگ و اطلاعات گردشگري شاهرود و بسطام را دريافت كرديم و كمي راجع به منطقه پرسيديم. از قضا مسول اين چادر خود از كوهنوردان شاهرود بود. با او درباره وضعيت قله و شرايط آب و هوا گپي زديم. به نظر مي آمد كه صعود به قله در اين فصل برايش عجيب بود و به خصوص نسبت به بارش سنگيني كه روز قبل در منطقه رخ داده بود آگاهمان كرد و برايمان آرزوي موفقيت كرد.

از شاهرود به سمت بسطام كه در 6 كيلومتري شمال آن مي باشد راهي شديم. مسجد و مقبره بايزيد بسطامي، گنبد غازان خان، ايوان الجايتو و برج كاشانه ديدني هاي درون شهر بسطام بودند كه از آن ها ديدن كرديم و البته آن ها را به ثبت رسانديم (دوربين، موبايل...). انصافا هنر و معماري پيشينيان ما تحسين برانگيز است و اي كاش بتوانيم به جاي يادگاري نوشتن روي آن ها، محافظتشان كنيم.

آجر كاري هاي ايوان الجايتو - محمد گائيني

 كاشي كاري هاي ايوان الجايتو - محمد گائيني  گنبد غازان خان - محمد گائيني

برج كاشانه بسطام كه زماني به عنوان رصدخانه استفاده مي شده - محمد گائيني

از بسطام به سمت روستاي قلعه نو خرقان در فاصله حدودا 20 كيلومتري راهي شديم. بناي آرامگاه شيخ ابوالحسن خرقاني و محراب درون آن بسيار زيبا و ديدني بود.

آرامگاه ابولحسن خرقاني از نمايي دورتر - محمد گائيني

كاشي كاري هاي زيباي آرامگاه ابولحسن خرقاني- محمد گائيني   تنديس ابولحسن خرقاني - محمد گائيني  

مسير را به سمت شاهرود بازگشتيم و در ميانه راه (بين بسطام و شاهرود) وارد جاده مجن شديم. مجن 20 كيلومتري شاهرود و نزديكترين شهر به روستاي تاش (محل شب ماني ما براي صعود به قله) بود. آبشار طبيعي مجن بسيار معروف مي باشد كه به دليل بارندگي روز قبل متأسفانه جاده خاكي آن غيرقابل تردد شده بود.
به ناچار از ديدن آبشار صرف نظر كرديم و راهي تاش شديم.

فدراسيون كوهنوردي در روستاي تاش پناهگاه بزرگي دارد در دو طبقه و به نظر مي آمد زماني آب لوله كشي و امكانات خوبي داشته است. در نزديكي پناهگاه مسجد روستا يا به قول روستاييان حسينيه قرار دارد كه به نظر تميزتر مي آيد و از آب چشمه در حياط آن نيز مي توان استفاده كرد. به توافق مي رسيم كه محل اسكان را حسينيه انتخاب كنيم.

مهمانسراي فدراسيون كوهنوري در تاش - محمد گائيني  حسينيه روستاي تاش - محمد گائيني


گروه 3 نفره اي با نيسان پاترول نظر ما را جلب كردند. پس از مصاحبت با ايشان مشخص شد كه بقيه افراد آن ها نيز در راهند و در صعود فردا با بچه هاي باشگاه اسپيلت همراه خواهيم بود.
پس از صرف شام ساعت 11 خاموشي اعلام شد و شب را در شرايط بسيار خوبي (به دليل وجود سقف بالاي سر و آب آشاميدني و سرويس بهداشتي) سپري كرديم.

روز دوم (روز صعود) :
با اطلاعاتي كه از محلي ها گرفتيم متوجه شديم كه تا گوسفند سرا جاده ماشين رو وجود دارد كه البته ماشين ما قادر به عبور از آن نخواهد بود.
ساعت 4:30 بيدار باش گروه بود. وسايل اضافه به علاوه يكي از كوله ها (كوله فوق سنگين بنده) را درون ماشين گذاشتيم و ساعت 5:50 در تاريكي حركت به سمت گوسفند سرا را آغاز كرديم.

جاده منتقي به گوسفندسرا- محمد گائيني
ساعت 7:10 در گوسفندسرا بوديم. در مسير تاسيسات پرورش ماهي را ديديم و پارس كردن هاي وحشتناك چنيدن سگ نگهبان را شنيديم! سنگ و خاك تيره رنگ به وفور در طول مسير ديده مي شد كه نشان از زغال سنگ موجود در دل زمين بود. به همين دليل معدن زغال سنگي نيز در اين منطقه احداث شده كه سمت چپ جاده گوسفندسرا ديده مي شود.

شكل  هاي زيباي زمين تحت تاثير معادن زغال سنگ - محمد گائيني

جاده ماشين رو گوسفند سرا به بالاي معدن منتهي مي شود كه ممكن است موجب گمراهي شود. اتفاقي كه براي گروه اسپيلت افتاد و آن ها را مجبور به فتح قله اي ديگر كرد!
از گوسفندسرا در كنار رودخانه مسير را ادامه داديم تا به دو يال رسيديم. هر دو به سمت قله هدايت مي شوند اما مسير درست يال دوم بود كه ما هم پس از اندكي انحراف روي اين يال قرار گرفتيم. ساعت 9:33 به سنگ چين روي يال دوم رسيديم. پس از استراحتي 10  دقيقه اي حركت را ادامه داديم.

سنگ چين روي يال دوم- محمد گائيني

در انتهاي يال دوم يكي از هم نوردان دچار مشكل تنفسي شد و به تشخيص سرپرست به همراه عقب دار گروه، تيم دو نفره فرود شكل گرفت.

گروه در انتهاي يال دوم- محمد گائيني

پس از آن تيم سه نفره صعود به سمت قله هدايت شد اما كاملا مشخص بود كه راه دشوار را انتخاب كرده ايم. حركت در مسير پر برف و پر شيب ... آقاي پورصدري و آقاي نادعلي زحمت برف كوبي را  كشيدند و بنده هم عكس مي گرفتم!

محمد نادعلي در حال برف كوبي- محمد گائيني  ياسر پورصدري در حال بهره برداري از برف كوبي!- محمد گائيني

برف بسيار زيادي كه مشخص بود فقط مربوط به بارش اخير نبوده و قديمي تر از اين حرف هاست. با اين وجود تقريبا ديواره صخره اي را دور زده بوديم و تنها چند گام تا قرار گرفتن روي يال منتهي به قله فاصله داشتيم كه آخرش اين كفش ها كار دست من داد و در جايي كه نتونستم برف كوبي كنم روي يخ ها ليز خوردم و روي برف ها سقوط كردم...! پس از كاهش ارتفاع حدودا ۲00 متري و زخمي شدن دست ها و كشيدگي كتف و جاگذاشتن دو باتون در مسير سقوط، به ناچار به تيم فرود پيوستم و تيم صعود دو نفره به سمت قله حركت كرد. (ناگفته نماند كه هم نوردان هنگام سقوط بنده بسيار نگران شدند چرا كه دوربين دست من بود و ديگه روي قله نمي تونستند عكسي بگيرند!)

محمد گائيني لحظاتي پيش از سقوط!- ياسر پورصدري

همراه تيم فرود در كنار رودخانه حدود يك ساعت منتظر فاتحان قله مانديم اما چون خبري از آن ها نبود به سمت روستا راهي شديم. ساعت 14:10 در حسينيه بود و دو نفر ديگر نيز ساعت 15 سلامت و شاداب به ما پيوستند و پس از استراحتي كوتاه و صرف ناهار ساعت 18 به سمت تهران و قم حركت كرديم.

تيم فرود فاتح قله اي ديگر!- محمد گائيني

آخرين لحظات برنامه - محمد گائيني

توصيه: بدون راهنما هيچ جا نريد!!!